پشت آن شوت عصبي كريمي به كيف پزشكي تيم ملي داستاني دراز خوابيده كه قصد كرده ايم حالا و پس از افتادن آبها از آسياب برايتان نقل كنيم. شايد اين نقل دردي از دردها دوا نكند اما حداقل اين است كه مطمئن مي شويم تيم ملي واقعاً بيمار راهي آلمان شد، بيمار شكست خورد و بيمار برگشت.
پس با ما بياييد به روز آخر حضور تيم ملي در ايران و ساعت 12همان روز كه تيم ملي قرار است ابتدا نهار ميهمان سفارت آلمان باشد و بعدهم راهي ديدار با رييس جمهور شود.
طبق قرار و تأكيد برانكو همه ملي پوشان به اضافه كادر فني در هتل جمع شده اند جز خود برانكو سرمربي كروات تيم ملي كه به رغم تأكيد خودش به ساعت 12، رأس ساعت 50/12 دقيقه به هتل مي رسد. اين تأخير 50 دقيقه اي باعث ناراحتي ملي پوشان مي شود اما تنها كريمي است كه در جمع لب به اعتراض مي گشايد و به برانكو مي گويد: «ماگات وقتي در بايرن مونيخ قرار مي گذارد خودش 10دقيقه زودتر از همه در محل حاضر مي شود تا نظم تيمي را حفظ كرده و چگونگي حضور بازيكنان را چك كند. اما شما با 50 دقيقه تأخير مي آييد. اين حركت شما غير حرفه اي است پس ما هم مي توانيم به بهانه هاي مختلف سرتمرينات دير بياييم.» اين برخورد كريمي به مذاق برانكو خوش نمي آيد اما باعث درگيري لفظي هم نمي شود. تا زمان حركت اتوبوس به سمت سفارت آلمان يك ساعتي فرصت هست پس بازيكنان در گروههاي چند نفري در لابي هتل مشغول گپ و گفت مي شوند. در گوشه اي از لابي، همايون شاهرخي در جمع كادرفني به كريمي حمله مي كند و مي گويد: «اين بچه فكر مي كند به كجا رسيده؟ ما اگر نبوديم او نه به تيم ملي مي رسيد و نه به بايرن مونيخ. اصلاً بازيكنان همين طوري هستند تا پول توي دست و بالشان مي آيد خودشان را گم مي كنند و زبان درازي مي كنند».
اين جملات تيغ دار توسط يكي از لژيونرها به گوش كريمي مي رسد. اين بازيكن هم شروع به سر و صدا نموده و خطاب به شاهرخي مي گويد: «همه مي دانند كه بعضي ها چه جوري خودشان را به تيم ملي آويزان كرده اند و چگونه تفريحي با تيم ملي سفر مي كنند.  من اگر پولي هم درآورده ام زحمت كشيده ام و لياقتش را داشته ام. آقايان بروند...» صداي كريمي آنقدر بلند بود كه نيازي نشد خبرچيني آن را به گوش برانكو برساند پس برانكو دستور داد كه «بگوييد ساكش را جمع كند و از اردو برود».
كريمي هم كه مي دانيم زياد اهل سازش نيست وسايلش را جمع مي كند و بدون خداحافظي از هتل خارج مي شود اما نرسيده به «بي ام و» سرمه اي رنگش دادكان سر مي رسد و متقاعدش مي كند كه به اردو برگردد. دادكان مسأله ديدار با رييس جمهور را بهانه مي كند و از كريمي مي خواهد كه همه چيز را به خاطر ايران به هم نريزد.
كريمي قبول مي كند عصر در مراسم ديدار با رييس جمهور شركت كند اما مي گويد در سفارت آلمان حاضر نخواهد شد.
اينچنين مي شود كه تيم ملي بدون كريمي به سفارت آلمان مي رود و كريمي عصر قبل از شروع جلسه با رييس جمهور خودش را به تيم مي رساند. در ديدار با احمدي نژاد همه لبخند مي زنند و ظاهر را حفظ مي كنند اما همين كه ديدار تمام مي شود كريمي اعلام مي كند به آلمان نمي رود و براي تيم ملي بازي نمي كند.
اين بار اما پاي خانواده او وسط مي آيد. آنها التماسش مي كنند و قسمش مي دهند كه تيم ملي را تنها نگذارد و به خاطر مردم به آلمان برود. پس در آخرين تمرين تيم ملي حاضر مي شود اما در مصاحبه با چند شبكه تلويزيوني خارجي از برانكو انتقاد مي كند و مي گويد «كدام مربي بزرگ چند ساعت قبل از پرواز تمرين مي گذارد. شايد بهتر بود تيم ملي ايران با مربي بزرگتري به جام جهاني مي رفت.»
برانكو در آن برهه از زمان و در ايران چيزي نمي گويد اما همه را جمع مي كند و در اردوي آلمان جبران مي كند. كريمي آنقدر بازيكن با ارزشي است كه برانكو نتواند با همه عصبانيتش از او چشم بپوشد پس در تركيب اصلي مقابل مكزيك به ميدان مي فرستدش اما نمي تواند خاطرات تهران را هم فراموش كند و درحاليكه كريمي حداقل دو بازيكن را مشغول خود كرده است او را در كمال تعجب تعويض مي كند تا لاولپه از بيرون رفتن جادوگر آسيا نفس راحتي بكشد و مدافعانش را به جلو فرا بخواند.
كريمي بلافاصله پس از پايان بازي و در رختكن تعويضش را تسويه حساب شخصي مي خواند و مي گويد بعضي از دوستان در زمين قدم مي زنند اما آقاي برانكو 90دقيقه آنها را تعويض نمي كند اما بازيكناني را كه مي دوند و تأثير دارند بيرون مي كشد.
در آن جو وحشتناك و درحاليكه مدام از ايران خبر مي رسد كه مردم از تعويض كريمي دلخورند و عليه دايي موضع شديد گرفته اند اين حرفها باعث درگيري لفظي بين دايي و كريمي مي شود و البته تيم ملي را به دو تكه تقسيم مي كند. برانكو و دايي در يك جبهه و حاميان كريمي در جبهه اي ديگر. زمان بازي با پرتغال برانكو تحت فشار افكار عمومي و خبرهاي بدي كه در مورد دايي از ايران مي شنيد، كاپيتان ناآماده و 38ساله اش را برخلاف ميل باطني بيرون مي گذارد و ناچار كريمي را با اكراه به مصاف پرتغالي ها مي فرستد اما بازهم زهرش را مي ريزد و كريمي را تعويض مي كند. هافبك شماره 8 تيم ملي كه مطمئن بود تعويضش فني نبوده و از روي غرض انجام شده به هنگام رسيدن به نيمكت تيم ملي عصباني شده، لگدي به كيف پزشكي خانلري، دكتر تيم مي زند. اين حركت با نيشخندي از سوي دايي و درخواست برانكو از دادكان مبني بر اخراج كريمي همراه مي شود اما دادكان كه از آينده با خبر است به اين درخواست توجهي نمي كند.
تيم ملي شكست خورده مقابل دو حريف ابتدايي در آتش اختلافات مي سوزد كه كريمي بابت حركت زشتش از مردم عذرخواهي مي كند و برانكو اعلام مي دارد از كريمي مقابل آنگولا استفاده نخواهد كرد.همين كار را هم مي كند اما در نيمه دوم سياست به خرج مي دهد و درحاليكه مطمئن است به خاطر اتفاقات پيش آمده كريمي به بازي برو نيست دستور مي دهد تا او خودش را آماده كند. كريمي از روي نيمكت بلند مي شود اما گرم نمي كند و هنگامي كه چلنگر مي گويد لباست را عوض كن مي گويد به برانكو بگوييد پايم درد مي كند و نمي توانم بازي كنم.
كريمي پس از پايان بازي در جواب سؤال خبرنگاران در مورد نرفتنش به بازي مي گويد: مصدوم بودم و مي ترسيدم نتوانم كاري براي تيم ملي انجام دهم پس ترجيح دادم تا جواني چون برهاني به زمين برود. او اما بعد در جمع بازيكنان تيم ملي مي گويد برانكو اگر مي خواست مرا بازي دهد چرا از اول به زمين نفرستاد. او و نور چشمي اش مي خواستند مرا خراب كنند اما من اجازه نمي دهم كه آنها با آبروي من بازي كنند.
بعد هم با دايي درگيري لفظي پيدا مي كند كه با وساطت ساير ملي پوشان غائله پايان مي يابد.
روزهاي پس از حذف از جام جهاني روزنامه ها مصاحبه هاي متفاوتي از كريمي عليه برانكو چاپ كردند اما كريمي به محض ورود به فرودگاه همه آنها را تكذيب كرد و گفت: من به خاطر آن حركتم از مردم عذرخواهي مي كنم. به هرحال همه زماني عصباني مي شوند و من هم تحت فشار شديد اين كار را كردم. او حتي اعلام كرد عليه برانكو حرفي نزده اما گفت اميدوار است بساط بازيكن سالاري در تيم ملي جمع شود.
امروز برانكو ،شاهرخي و دايي از مواجهه با افكارعمومي فرار كرده اند، كريمي بازگشته و رسماً از مردم عذرخواهي كرده است. پس قضاوت با شماست. تيم ملي بيمار رفت، بيمار شكست خورد و بيمار بازگشت.